نکات کلیدی قیمت گذاری پروژه فریلنسری | قسمت دوم

جدول محتوا

دنیای فریلنسری چالش‌ها و فرصت‌های بسیاری را به همراه دارد. یکی از بزرگترین چالش‌ها تعیین قیمت مناسب برای خدماتیه که ارائه می‌دن. قیمت‌گذاری پروژه فریلنسری به صورت درست می‌تونه نه تنها روی جذب مشتری بلکه بر حرفه‌ای بودن هم تاثیر گذار باشه. تو این مقاله نکات، استراتژی‌ها  و روش‌های مختلفی برای تعیین قیمت فریلنسرها بررسی خواهیم کرد.

4 نکته اول رو اینجا بخون

روش‌های قیمت گذاری پروژه فریلنسری

شناخت مشتریان هدف

یکی از مسائل مهمی که باید بدونی، اینه که مشتریانتو خوب بشناسی. وقتی بدونی مشتریات دقیقاً چه کسایی هستن و چی ازت می‌خوان، خیلی راحت‌تر می‌تونی قیمت مناسبی برای خدماتت تعیین کنی. مثلاً اگه بدونی طرفت یه شرکت بزرگه، می‌دونی که اونا معمولاً بودجۀ بیشتری دارن و می‌تونن هزینه‌های بالاتری رو تقبل کنن. برعکس، اگه یه استارتاپ کوچیک یا یه کسب‌وکار خرد باشن، ممکنه بودجۀ کمتری داشته باشن.

پروفایل مشتری

خب، حالا برسیم به اینکه چجوری این شناختو به دست بیاری. اولین قدم اینه که بیا و یه پروفایل از مشتریای هدفت درست کنی. یعنی نوع مشتریات، مقیاس شرکت یا کسب‌وکارشون و همچنین بودجه‌ای که می‌تونن برای خدمات تو هزینه کنن رو تحلیل کنی. مثلاً باید بفهمی که مشتریات بیشتر از چه صنایعی هستن، چند نفر پرسنل دارن و چقدر می‌تونن خرجت کنن. این اطلاعات مثل یه نقشه راه بهت کمک می‌کنن که بدونی چطور و با چه قیمتی خدماتتو ارائه بدی.

 

نیازهای مشتری

بعدش باید ببینی مشتریات چه نیازایی دارن و تو چجوری می‌تونی اونا رو براورده کنی. مثلاً اگر مشتریت یه شرکت بزرگه که دنبال یه طراحی وب‌سایت پیشرفته می‌گرده، باید بدونی که اونا انتظارات بالایی دارن و حاضرن برای این کار پول بیشتری بدن. از طرف دیگه، اگه با یه کسب‌وکار کوچیک طرفی، ممکنه نیازاشون ساده‌تر و بودجشون محدودتر باشه. پس باید بررسی کنی که می‌تونی به چه شکلی نیازاشونو برطرف کنی و به بهترین نحو خدماتت رو بهشون ارائه بدی.

با شناخت کامل از مشتریات، می‌تونی یه قیمت‌گذاری دقیقی انجام بدی که هم تو راضی باشی و هم اونام خوشحال بشن. پس وقت بذار و حسابی روش کار کن. هرچی بیشتر مشتریات رو بشناسی، احتمال موفقیتت بیشتر میشه.า

 

 انعطاف‌پذیری در قیمت‌گذاری

 

خب حالا بذار از یه موضوع دیگه باهات حرف بزنم که خیلی مهمه؛ انعطاف‌پذیری در قیمت‌گذاری. شاید برات سوال پیش بیاد که این یعنی چی دقیقا؟ بذار برات خیلی راحت توضیح بدم. به جای اینکه یه قیمت ثابت و بدون تغییر داشته باشی، می‌تونی در قیمت‌گذاری‌ات انعطاف‌پذیر باشی. یعنی چی؟ یعنی اینکه قیمت‌هاتو جوری تنظیم کنی که بتونی طیف وسیع‌تری از مشتری‌ها رو جذب کنی.

 

ارائه تخفیف‌های محدود زمانی

یکی از روش‌های خیلی خوب برای انعطاف‌پذیر بودن اینه که تخفیف‌هایی با مدت زمان محدود ارائه بدی. مثلاً بگی “فقط تا آخر این هفته ۲۰ درصد تخفیف برای تمامی خدمات!” این کار معمولاً باعث میشه که مشتری‌ها سریع‌تر تصمیم بگیرن و از خدماتت استفاده کنن.

 

بسته‌های خدمات متنوع

یه روش دیگه اینه که بسته‌های خدمات متنوع ارائه بدی. فرض کن تو کار طراحی گرافیکی هستی، می‌تونی چند تا بسته متفاوت درست کنی. مثلا یه بسته پایه که شامل طراحی‌های ساده است و قیمتش هم پایین‌تره، بعد یه بسته پیشرفته که شامل طراحی‌های بیشتر و پیشرفته‌تره و قیمتش کمی بالاتره. اینجوری مشتری‌ها می‌تونن با توجه به نیازشون یکی از این بسته‌ها رو انتخاب کنن.

 

سرویس‌های اضافی

حالا فکر کن یه مشتری اومده و یکی از بسته‌هات رو انتخاب کرده، اما یه چیزی اضافی هم می‌خواد. اینجا می‌تونی سرویس‌های اضافی پیشنهاد بدی که به قیمت بسته‌های اصلی اضافه میشن. مثلا اگه توی کار طراحی‌گر هستی، می‌تونی به مشتری بگی “اگه بخوایم لوگوی شرکت تو هم طراحی کنیم، یه مقداری به قیمت کار اضافه میشه.” اینطوری هم مشتری راضیه و هم تو سود بیشتری می‌کنی.

خلاصه که، با یه ذره انعطاف‌پذیری توی قیمت‌گذاری‌ات می‌تونی نه تنها مشتری‌های بیشتری جذب کنی، بلکه رضایت اونایی که ازت خرید می‌کنن رو هم بیشتر کنی. خب دیگه، اینو گفتم که بدونی چقدر مهمه که تو قیمت‌گذاری دیواری نذاری و راه‌های مختلف و خلاقانه‌ای برای جذب مشتری‌ها پیدا کنی. موفق باشی!

 

 تکنیک‌های مذاکره

خب، حالا بذار برسیم به یکی دیگه از اون مهارت‌های خیلی کلیدی که هر فریلنسری باید داشته باشه؛ هنر مذاکره! آره درسته، همین اسکیلی که شاید فکر کنی فقط برای بچه‌های فروشه، ولی واقعیتش اینه که تو هم بهش نیاز داری اگه می‌خوای تو کار فریلنسینگ موفق بشی. پس بیا یه کم در موردش بیشتر حرف بزنیم.

 

آماده‌سازی

اول از همه، مهم‌ترین چیز اینه که قبل از اینکه بری سر میز مذاکره با مشتری، خیلی خوب آماده بشی. دقیقاً بدونی چی می‌خوای، چطور می‌خوای پیشنهاد بدی و اینکه اگه مشتری پرسید چرا باید اون قیمت رو قبول کنه، چه دلایلی می‌تونی براش بیاری. اینجوری وقتی سوال یا چالشی بیاد، کاملاً آماده‌ای و می‌تونی جواب بدی. مثلا اگه توی کار طراحی لوگو هستی، می‌تونی نمونه‌کارهای قبلیت رو همراه خودت ببری و به مشتری نشون بدی.

گوش دادن

یه نکته خیلی مهم که خیلی‌ها فراموش می‌کنن اینه که تو مذاکره فقط حرف زدن مهم نیست؛ گوش دادن هم خیلی اهمیت داره. یعنی باید حواست باشه به هرچی مشتری میگه گوش بدی و نیازها و نگرانی‌هاش رو خوب بفهمی. وقتی مشتری ببینه که به صحبت‌هاش توجه می‌کنی، بیشتر حس می‌کنه که می‌تونه بهت اعتماد کنه و این یعنی احتمال موفقیتت بیشتر میشه. مثلاً اگه مشتریت بگه که قبلاً با یه طراح دیگه کار کرده و از نتیجه راضی نبوده، تو می‌تونی رو اون نکته تمرکز کنی و بگی چطور می‌تونی نیازش رو بهتر برآورده کنی.

فریلنسری خارجی رو از اینجا یاد بگیر

 

ارائه مستندات

خب، حالا فرض کنیم که هم آماده شدی و هم خوب گوش دادی؛ مرحله بعدی اینه که پیشنهاداتت رو به صورت کتبی و مستند ارائه بدی. این یعنی چی؟ یعنی اینکه مثلاً یه پروپوزال تخصصی و حرفه‌ای آماده کنی و اون رو به مشتری بدی. این کار چند تا مزیت داره؛ یکی اینکه نشون میده تو چقدر حرفه‌ای هستی و همه چیز رو جدی گرفتی، دوم اینکه مشتری هم دقیقاً می‌دونه چه چیزی رو داره قبول می‌کنه و بعداً کمتر احتمال داره که مشکلی پیش بیاد. یه مثال ساده بزنم؛ فرض کن توی پروپوزال بنویسی که “بسته پایه شامل طراحی اولیه، سه بار ویرایش و تحویل نهایی در سه هفته خواهد بود.” اینجوری هم تو هم مشتری دقیقاً می‌دونین که قرارداد چطور پیش میره.

 

خلاصه که، هنر مذاکره واقعاً یکی از اون چیزهاییه که می‌تونه تفاوت بین موفقیت و شکست رو تعیین کنه. باید بتونی خوب آماده بشی، به حرف‌های مشتری گوش بدی و همه چیز رو به صورت مستند و حرفه‌ای ارائه بدی. اگر این نکات رو رعایت کنی، مطمئن باش که شانس موفقیتت توی مذاکره‌ها خیلی بیشتر میشه. یادت باشه، مذاکره فقط یک گفتگو نیست، بلکه یه هنره که تمرین و تجربه می‌خواد.

 

آزمون و خطا

به قول معروف “آزمون و خطا” کلاس درس اون دنیای واقعی فریلنسینگ هست. می‌دونی، هیچ‌وقت از همون اول نمی‌شه با قاطعیت گفت که مثلاً یه نرخ خاص برای تمام پروژه‌ها و خدمات تو بهترینه. بعضی وقتا باید چند بار بری تو میدون، کله‌پا شی، دوباره بلند شی و اینطوری کم کم بفهمی که کدوم بازه قیمت به کارت میاد.

 

یادمه یه بار که تازه کارم رو شروع کرده بودم، فکر می‌کردم اگه قیمت‌هامو پایین بذارم، سیل مشتری‌ها سرازیر می‌شه به سمت من. اولین پروژه‌ای که گرفتم، با یه قیمت خیلی خیلی پایین بود. گفتم خوبه دیگه، کار رو راه می‌اندازم و یه کم کسب تجربه می‌کنم. ولی تو همون پروژه فهمیدم که وقتی قیمتت پایینه، مشتری‌ها هم توقعات‌شون رو بالا می‌برن. انگار فکر می‌کنن چون قیمتت پایین‌تره، پس باید بیشتر براشون کار کنی تا کار تعادلش حفظ بشه.

چند پروژه بعدی قیمت‌هامو رفتم بالاتر و بالاتر امتحان کردم. یه بار یه پروژه گرفتم با قیمتی که تقریباً دو برابر اولین پروژه‌م بود. این دفعه یه عالمه وقت گذاشتم، کلی تحقیقات کردم و بعدش کار رو با نهایت دقت انجام دادم. نتیجه چی شد؟ مشتری خیلی راضی بود و حتی برای پروژه بعدی خودش هم اومد سراغ من.

البته امتحان کردن یه قیمت بالاتر هم همیشه نتیجه نمی‌ده. یادمه یه بار قیمت‌مو خیلی بالا بردم و تا چند هفته هیچی نشد. نه پیامی، نه تماسی، هیچی! انگار وسط یه بیابون بودم. اونجا فهمیدم که بازار رقابتیه و قیمت‌های خیلی بالا ممکنه باعث بشه که مشتری‌ها برن سراغ کسی دیگه.

همینجاها بود که فهمیدم این آزمون و خطا داستانیه که همیشه باید توش باشی. هیچ‌وقت نمی‌تونی بگی “آها! اینو پیدا کردم و دیگه سردرد قیمت‌گذاری رو ندارم.” هر پروژه و هر مشتری داستان خودش رو داره. باید یه گوش شنوا داشته باشی، از تجربیاتت درس بگیری و هیچ‌وقت از امتحان کردن نترسی.

سخن پایانی

تو این مقاله درباره قیمت  گذاری  پروژه های فریلنسری صحبت کردیم. نگران نباش، در نهایت به اون بازه قیمتی که برات مناسبه و هم مشتری‌ها رو راضی نگه می‌داره، می‌رسی. هیچ‌وقت از تجربه‌های بد ناراحت نشو، اونا فقط درس‌های ارزشمند توی این مسیر هستن. فقط یادت باشه که هر بار که افتادی، دوباره پاشو و رو به جلو حرکت کن. این یعنی موفقیت تو دنیای فریلنسینگ!

جدیدترین نوشته‌ها
یادگیری فریلنسری
یادگیری یودمی
نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات کاربران

0 نظر