وقتی پروژه نیست، چطور دوباره پروژه بگیرم؟

جدول محتوا

یه روز صبح از خواب بیدار می‌شی، قهوه‌تو می‌خوری، لپ‌تاپ رو باز می‌کنی و منتظری مثل همیشه یکی دو تا ایمیل یا پیام از مشتریا باشه، ولی خبری نیست. سه روز بعد هم هنوز هیچی نشده. اون سکوتی که هیچ صدایی از سمت پروژه‌ها نمیاد، ترسناکه. حتی از یه پروژه‌ی شکست‌خورده هم بدتره، چون اصلاً نمی‌دونی قراره چی بشه. اگه فریلنسر باشی، این سکوت برات آشناست. مهم نیست تازه‌کاری یا چند سال سابقه داری، بالاخره یه روزی می‌رسه که انگار دنیا فراموشت کرده. اما نترس، تو تنها نیستی. این مقاله برای همون روزاست. اینجا بهت یاد می‌دم چطوری تو این سکوت، موتور کارت رو دوباره روشن کنی و حتی قوی‌تر از قبل برگردی.

۱. اول از همه: نترس، این مرحله برای همه‌ست

اگه این روزا کم‌کار یا بی‌کاری، بدون که اتفاق عجیبی نیفتاده. اتفاقاً نشونه‌ی اینه که تو واقعاً فریلنسر شدی! همه‌ی ما این فاز رو می‌گذرونیم. یه روز ده تا پروژه پشت سره‌هم داری، یه روز سه هفته‌ست دریغ از یه تماس. پس نفس عمیق بکش و با خودت رو راست باش. قرار نیست همیشه روی دور تند باشی. این وقفه می‌تونه بهترین فرصت برای بازنگری، ترمیم و حتی جهش باشه… اگه بلد باشی ازش استفاده کنی.

بهترین آموزش فریلنسینگ بین‌المللی

۲. پورتفولیوتو ورق بزن، نجاتت همون‌جاست

دوران بی‌پروژه بهترین زمان برای سر و سامون دادن به پورتفولیوئه. کلی پروژه داریم که نصفه‌نیمه موندن، یا اصلاً هنوز جایی منتشرشون نکردیم. اینا گنج‌های فراموش‌شده‌ان. یه پروژه‌ی کوچیک اما با جزئیات و کیفیت بالا رو انتخاب کن. به صفحه‌ی معرفی جذاب براش طراحی کن، داستان پشت صحنه پروژه رو هم اضافه کن، جون شتریا عاشق قصه‌ان!)

محتوای خوب تو پورتفولیو باعث می‌شه اگه یه نفر یه‌دفعه از صفحه‌ت رد شد، همون‌جا بمونه، بخونه، و شاید همون لحظه بهت پیام بده.

۳. محتوا بساز؛ ولی از دل خودت

محتوا ساختن تو این دوران یعنی از چیزایی بگی که خودت تجربه کردی. نه کپی از بقیه، نه شعار. اگه یه پروژه خراب شد، بیار وسط و بگو چرا خراب شد، چی ازش یاد گرفتی. اگه یه تکنیک خاص برای مدیریت زمان یاد گرفتی، بگو با مثال.

  • یه پست لینکدین یا اینستاگرام بزن: «چرا دیگه پروژه بدون قرارداد نمی‌گیرم»
  • یه ریل کوتاه بگیر از صفحه‌تایم یا محیط کارت
  • یه مقاله بنویس: «۵ درسی که از کار نکردن گرفتم»

آدم‌ها به آدم‌ها اعتماد می‌کنن، نه به برندای فیک. وقتی خودتو نشون بدی، محتوات خود به خود برات مشتری میاره.

۴. شبکه‌سازی سرد؛ پیام بده، ولی قلاب درست بنداز

همیشه منتظر این نباش که مشتری خودش بیاد. گاهی باید خودت بری در خونه‌ش. ولی نه با پیام‌های خشک و کپی‌پیستی. تو دوران سکوت کارت، لیستی از کسب‌و‌کارهای کوچیک، استارتاپ‌ها یا حتی بلاگرهایی که احتمال می‌دی به کارت نیاز دارن، جمع کن. بعد براشون یه پیام یا ایمیل شخصی بفرست:

  • معرفی کوتاه خودت
  • اشاره به یه بخش خاص از کار اون طرف که دیدی و ایده‌ای براش داری
  • پیشنهاد همکاری (مثلاً یه مشاوره اولیه رایگان یا یه پکیج اقتصادی)
  • اگه از ۲۰ نفر فقط ۱ نفر جواب بده، ممکنه همون یه نفر نقطه شروع موج جدید کارت باشه.

۵. یه روتین بساز انگار که داری پروژه می‌زنی

بدترین کار تو دوران بیکاری اینه که بی‌برنامه بشینی و اسکرول کنی. مغزت خسته می‌شه و بعدشم حس بی‌عرضگی می‌اد سراغت. پس یه روتین بساز، حتی اگه پروژه نداری.

  • ساعت مشخصی بیدار شو
  • یه پروژه فرضی تعریف کن (مثلاً طراحی سایت برای یه رستوران محلی)
  • هر روز یه تیکه‌شو کار کن
  • زمان بذار برای یادگیری یه ابزار یا مهارت جدید

وقتی روزتو شبیه روزای شلوغ بچینی، بدنت و مغزت باور می‌کنن که هنوز فریلنسری فعالی و همین بهت انرژی می‌ده که حرکت کنی.

۶. دورهمی دیجیتالی؛ تنها نمونی

بزرگ‌ترین ضربه توی این فازا اینه که احساس تنهایی کنی. پس برو سمت آدمایی که مثل خودتن. توی گروه‌های فریلنسری، انجمن‌های تخصصی یا حتی تلگرام و لینکدین. با یکی حرف بزن، تجربه‌تو بگو، نظر بگیر، کمک بده.

  • ممکنه یکی از فریلنسرها بهت یه پروژه پاس بده
  • ممکنه یه همکاری جدید شکل بگیره
  • یا حداقل، از اون حس «فقط منم که گیر کردم» خلاص شی
  • تو خلوت خودت می‌تونی رشد کنی، ولی تو جمع رشدت سرعت می‌گیره.

 

نتیجه‌گیری؛ سکوت پروژه‌ها، بر خلاف ظاهرش، پر از صداست. صدای درونی تو که می‌گه: «بلدی بلند شی یا نه؟» مهم نیست چند روز گذشته، چند ایمیل بی‌پاسخ داری، یا چقدر حس ناکامی می‌کنی. تو اگه موتور انگیزه‌ت رو دوباره روشن کنی، پروژه‌ها هم کم‌کم راه‌شونو پیدا می‌کنن. این مرحله هم می‌گذره، مثل همه‌ی مراحل قبلی.

جدیدترین نوشته‌ها
یادگیری فریلنسری
یادگیری یودمی
نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظرات کاربران

0 نظر